zeno
Home
Explore
Religious
Music
News
Podcasts
Bible
By Genre
By Location
By Language
Download App
Log in
Sign up
Toggle Sidebar
zeno
sadi
خانه ادب پارسی- سعدی خوانی با کیوان ورد
Language Learning
Persian
این برنامه به همت جناب محمد مستوفی حقیقی در کلاب هاوس برگزار شده
Website
Episodes
109
03 May 2023
غزل شمارهٔ ۸: ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
شرح-و-تفسیر-غزل-شماره-8-دیوان-سعدی/1) زاندازه بیرون تشنه ام ، ساقی بیار آن آب را / اوّل مرا سیراب کن ، وآنگه بده اصحاب را2) من نیز چشم از خواب خوش برمی نکردم پیش از این / روز فراق دوستان ، شب خوش بگفتم خواب را3) هر پارسا را کان صنم در پیشِ مسجد بُگذرد / چشمش بر ابرو افکَند ، باطل کند محراب را4) من صیدِ وحشی نیستم در بندِ جانِ خویشتن / گر وی به تیرم می زند ، اِستاده ام نُشّاب را5) مقدار یار هم...
11 min
21 February 2023
9 گر ماه من برافکند از رُخ نقاب را
https://didarejan.com/شرح-و-تفسیر-غزل-شماره-9-دیوان-سعدی/1) گر ماه من برافکند از رُخ نقاب را / بُرقع فرو هلد به جمال ، آفتاب را2) گویی دو چشمِ جادوی عابد فریبِ او / بر چشمِ من به سِحر ببستند خواب را3) اوّل نظر ز دست برفتم عنانِ عقل / وآن را که عقل رفت ، چه داند صواب را ؟4) گفتم مگر به وصل رهایی بُوََد ز عشق / بی حاصل است خوردن مستسقی آب را5) دعوی درست نیست گر از دستِ نازنین / چون شربت شکر نخوری...
9 min
16 February 2023
غزل شمارهٔ ۶: پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
1) پیشِ ما رسم ، شکستن نبُوَد عهدِ وفا را / الله الله ، تو فراموش مکن صحبتِ ما را2) قیمتِ عشق نداند ، قدم صدق ندارد / سست عهدی که تحمّل نکند بارِ جفا را3) گر مُخیّر بکنندم به قیامت که چه خواهی / دوست ما را و ، همه نعمتِ فردوس ، شما را4) گر سرم می رود از عهدِ تو سر باز نپیچم / تا بگویند پس از من که به سَر بُرد وفا را5) خُنُک آن درد که یارم به عیادت به سرآید / دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را6)...
13 min
16 February 2023
غزل شمارهٔ ۴: اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
https://didarejan.com/شرح-و-تفسیر-غزل-شماره-4-دیوان-سعدی/1) اگر تو فارغی از حالِ دوستان ، یارا / فراغت از تو میسّر نمی شود ما را2) تو را در آینه دیدن جمالِ طلعتِ خویش / بیان کند که چه بوده ست ناشکیبا را3) بیا که وقتِ بهار است ، تا من و تو به هم / به دیگران بِگُذاریم باغ و صحرا را4) به جایِ سروِ بلندِ ایستاده بر لبِ جوی / چرا نظر نکنی یارِ سرو بالا را ؟5) شمایلی که در اوصافِ حُسنِ ترکیبش / مجالِ...
12 min
14 February 2023
غزل شمارهٔ ۲: ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا
1) ای نَفَسِ خُرمِ بادِ صبا / از بَرِ یار آمده ای ، مَرحبا2) قافلۀ شب ، چه شنیدی ز صبح ؟ / مرغِ سلیمان ، چه خبر از سبا ؟3) بر سرِ خشم است هنوز آن حریف ؟ / یا سخنی می رود اندر رِضا ؟4) از درِ صلح آمده ای یا خِلاف ؟ / با قدمِ خوف روم یا رَجا ؟5) بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست / بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا6) گو رَمقی بیش نماند از ضعیف / چند کُند صورتِ بی جان بقا ؟7) آن همه دلداری و پیمان و عهد / نیک نکردی...
11 min
30 January 2023
غزل شمارهٔ ۱۱۴- دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
1) دردی است درد عشق که هیچش طبیب نیست / گر دردمند عشق بنالد ، غریب نیست2) دانند عاقلان که مجانین عشق را / پروای قول ناصح و پند ادیب نیست3) هر کُاو شراب عشق نخورده ست و دُرد دَرد / آن است کز حیات جهانش نصیب نیست4) در مُشک و عود و عنبر و امثال طیّبات / خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست5) صید از کمند اگر بجهد ، بوالعجب بُوَد / ورنه چو در کمند بمیرد ، عجیب نیست6) گر دوست واقف است که بر من چه می رود /...
9 min
29 January 2023
غزل شمارهٔ ۱۰۴- مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
1) مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست / هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست2) چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم / که یاد می نکند عهد آشیان ای دوست3) گَرَم تو در نگُشایی ، کجا توانم رفت ؟ / به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست4) دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست / بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست5) تنم بپوسد و خاکم به باد ، ریزه شود / هنوز مِهر تو باشد در استخوان ای دوست6) جفا مکن که بزرگان به خرده ای ز...
9 min
28 January 2023
غزل شمارهٔ ۱۰۳- ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
1) ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست / بیا بیا که غلام توام ، بیا ای دوست2) اگر جهان همه دشمن شود ز من دامن / به تیغ مرگ شود دست من رها ای دوست3) سرم فدای قفای ملامت است ، چه باک / گَرَم بُوَد سخن دشمن از قفا ای دوست4) به ناز اگر بخرامی ، جهان خراب کنی / به خون خسته اگر تشنه ای هلا ای دوست5) چنان به داغ تو باشم که گر اجل برسد / به شرعم از تو ستانند خون بها ای دوست6) وفای عهد نگه دار و از جفا بگذر /...
7 min
26 January 2023
غزل شمارهٔ ۱۰۲- تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
1) تا دست ها کمر نکنی بر میان ای دوست / بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست2) دانی حیات کُشتۀ شمشیر عشق چیست ؟ / سیبی گَزیدن از رخِ چون بوستان دوست3) بر ماجرای خسرو و شیرین قلم کشید / شوری که در میان من است و میان دوست4) خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت / خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست5) دل رفت و دیده خون شد و جان ضعیف ماند / وآن هم برای آن که کنم جان فشان دوست6) روزی به پای مَرکب تازی درافتمش / گر...
6 min
24 January 2023
غزل شمارهٔ ۱۰۱- ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست2
1) ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست / با ما مگو به جز سخن دلنشان دوست2) حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بُوَد / یا از دهان آن که شنید از دهان دوست3) ای یار آشنا ، عَلَم کاروان کجاست ؟ / تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست4) گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار / ما سر فدای پای رسالت رسان دوست5) دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت / دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست6) رنجور عشق دوست چنانم ، که هر که دید / رحمت کند...
7 min