به این بازار مکاران هفت خطی و نامردی، بیا بنگربه غوغایی که باد افکنده در نیزار بیدردی، بیا بنگربیا بنگر به خر رندان هوچیگر، هجوم آورده از هر دربه «از هول حلیم افتادگان» در «تور ولگردی»، بیا بنگربیا بنگر بهصورتهای ناجور «پرستوهای گمنام» ولایتمندبدون آن که واپرسی کجا بودی؟، چه میکردی؟، بیا بنگربیا بنگر به «هو - جنجال» پوشالی ز سرتا پا «پر از خالی» به این منشور و آن آلترناتیو «من در آوردی»، بیا بنگربیا بنگر به این دزدان ناشی، کو در آورده ز کاهدان سر به این بر قافله «ره بستن» دزدان راهبردی، بیا بنگربرای انقلابی ساده و راحت، سفید و بیخشونت - گر بهدنبال «اکیپ رهبرانی شیک» می گردی- بیا بنگرشنیدم من ز نسل شورش و آتش از ایران، این سرود آمد: «به روباهی که خواهد کرد با شیری هماوردی!، بیا بنگر»
از حامد ۱۴۰۲۰۱۱۴