و اما 🪄🤩 رمان توپ مرواری اثر برجستۀ نویسنده بزرگ ایران جناب آقای استاد صادق هدایت

و اما 🪄🤩 رمان توپ مرواری اثر برجستۀ نویسنده بزرگ ایران جناب آقای استاد صادق هدایت

U Neek
05:58:23
Link

About this episode

❗️تقدیم این کتاب صوتی به شما خردگرایان گرامی

#رمان
توپ مرواری
نویسنده: صادق هدایت
گوینده: #ناصر_زراعتی
بر اساس نسخه دست نویس شده نویسنده
چاپ اول سپتامبر ۲۰۰۸ در سوئد. (۱۳۸۷ شمسی)
کاری مشترک از انتشارات آرش در استکهلم و خانه هنر و ادبیات در گوتنبرگ
با مقدمه و توضیحات دکتر محمد جعفر محجوب


#صادق_هدایت

#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی #Mahsaamini


‍ #رمان
توپ مرواری
این کتاب در سال ۱۳۲۶ نوشته شد، اما در زمان حیات نویسنده اجازه چاپ نیافت، نخستین چاپ کتاب به سال ۱۳۵۸ برمی‌گردد که به صورت زیرزمینی چاپ و منتشر شد.این کتاب در ابتدا تحت نام مستعار هادی صداقت منتشر شد.
🔳معرفی کتاب

این کتاب حکایت توپی جنگی است به نام «مرواری» (در برخی نسخه‌ها به اشتباه «مروارید» آمده‌است) این توپ جنگی پس از طی مسیری چند صد ساله به قرن معاصر رسیده‌است.

صادق هدایت با بیان گذشته و تاریخچهٔ این توپ و شرح گذر این توپ از دریچهٔ تاریخ، از تاریخ جهان سخن رانده و زمین و زمان از تیغ تند انتقادش در امان نمانده‌است.
توپ مرواری طی مسیری عجیب که زاییدهٔ تخیّل قوی نویسنده است به حکومت شاهنشاهی (در زمان زیست نویسنده) رسیده‌است.
کتاب در سالی بالاخره از ممنوعیت در آمدکه یک انقلاب به پیروزی رسیده بود.
انقلابی که پایه های اصلیش در خود کتاب به سخره گرفته شده است!
هدایت جمله ای را در توپ مرواری به کار نمیبرد مگر اینکه ارایه ادبی زیبایی در آن به کار رفته باشد.
زبان کتاب همان زبانی است که مدت ها برای توده مردم تابو بود.
یعنی انتقاد به تند ترین شکل ممکن زبان نسلی از نویسندگان مانند هدایت و چوبک که به درستی فهمیدند انتقادی که تند نباشد، انتقاد نیست.
انتقاداتی تند به شاهان این سرزمین و همچنین به امامان در بخشی از این کتاب سبب شد تا کتاب توپ مرواری در هیچ‌یک از حکومت‌ها اعم از شاه و شیخ مجوز چاپ پیدا نکرد.

اثری متفاوت و بی نطیر از صادق هدایت...
هدایت در داستان نویسی از چنان نبوغ فوق العاده ای برخوردار بود که هر اثر او که چندین بار خوانده می شود باز بوی تازگی و طراوت می دهد و غبار عادت روی ان نمی نشیند . توپ مرواری این اثر جاودان هدایت که با تیزبینی خاصی نوشته شده است به نقد و بررسی جامعه ایران در چند دهه پیش می پردازد .

وی با بررسی گرایش به خرافه پرستی و پرستش ابزارهای خرافی به جای زیبایی و و حقیقت کتاب را شروع می کند.
‍🎓▪️ بخشی از سخنرانی
دکتر #غلامحسین_ساعدی بر سر مزار صادق هدایت در ۱۹ فرودین ۱۳۶۲

«سر مزار آزاده مردی از جهان جمع شده ایم هدایت در فروردین که همچون ما، آوارگان، در به در و آواره زیست و شهامت و شجاعتش تا بدان حد بود که نقطه پایان زندگیش را، عزرائیل نه، که خود گذاشت، و بدان سان که مشت بر سینه زندگی نکبت بار طبقه آلوده خویش زد، مشت محکم تری نیز بر
سینه مرگ اجباري زد...
هوشیاری و درایت #هدایت در این بود که به چیزی که نمی خواست تن نمی داد و هیچ چیز شکل گرفته و جا افتاده را قبول نمي کرد؛ هوشیاری او در این بود که معترض بود؛ مدام معترض بود؛ هوشیاري او در این بود که زندگی را تنها، خوردن و خوابیدن و تخم و ترکه پس انداختن، راست و ريس کردن حساب بانکی و غرغره کردن خاطرات نمي دانست... این آواره معترض را اگر انزواگر و انزواجو و مرگ طلب خوانده اند به غلط خوانده اند و نامیده اند؛ او زندگی را در پويايي مي دید؛ در بیقراری خویش می دید؛ دنبال آب زندگی بود، از حضور در مجامع رسمی و انجمنهاي ادبي امتناع داشت، قهوه خانه کنار آب کرج را بیشتر می پسندید...
آزادمردان ادا درنمی آورند، آزادمردان چنان می نمایند که هستند. و این چنین بود که با مردم أخت شد... او برای همه مي نوشت... او یك روشنفکر به تمام معني بود، دم خود را به جایی نبست، از
هیچ حزب و دسته دمدمی مزاج سردرنیاورد. تقلا کرد، جستجو کرد، نوشت و مدام نوشت، غریبانه زیست، آنچنان که در وطن خویش نیز غریب بود... هدایت پیوند استبداد را با تسلط مذهبی بسیار خوب می فهمید... او بوی گنداب جامعه متحجر را می فهمید. جادوگر غريبي بود. بي آن که با جانوران و حشرات ....حشر و نشري داشته باشد، همه را به روشنی مي شناخت... هدایت اگر امروز زنده بود... "حی ابن يقظان" یا "زنده بیدار" بود. روشنفکری که دم به تله نداده بود،
سیر تسلیم؛ هیچ وقت سر تسلیم، در مقابل هیچ قدرتي فرونمي آورد،
مطمئن ، هدایت رودرروی زور مي ايستاد، هم با قلم و هم با اسلحه.
هدایت تن به خودکشی نمي داد»

مجله «الفبا»،
دوره جدید، جلد دوم، بهار ۱۳۶۲
(با اندکی تلخیص)