زمان و زندگی
زمان یکی از پنهانترین و در عین حال مهمترین موضوع در زندگی و تحول است.
یکی از دلایل اهمیت زمان این است که بسیاری از ما به طور مستمر تحت فشار زمان هستیم و عمدتاً اضطراب زمان را داریم.
بنابراین لازم است هر کسی حساسیت خود به زمان را درک و کشف کند تا با آگاهی از عملکرد زمان زندگی بهتر را تجربه کند.
برای اینکه حساسیت خود نسبت به زمان را بفهمیم لازم است کشف کنیم که ما زمان را چگونه تجربه میکنیم.
آیا زمان برای ما یک مساله مهم است و یا زمان با ما یکی شده است و کلاً آنرا حس نمیکنیم.
کسانی که تحت فشار و اضطراب زمان هستند عمدتاً با زمان مواجهه ذهنی دارند.
مثلاً انتظار درست کردن, آرزو کردن, خواستن, آینده را تصویر کردن، نمونههایی از تجربه ذهنی زمان است.
گروهی دیگر زمان را در موقعیتهایی که با آن مواجه میشوند تجربه میکنند. در این حالت زمان با فرد یکی میشود و یا زمان برای فرد درونی میشود.
وقتی زمان در مواجهه ذهنی تجربه میشود منشأ فشار و اضطراب میشود. زمان به جای اینکه بستر تجربه شود عامل فشار و اضطراب میشود. در این شرایط زمان به صورت خطی و بیرونی زندگی ما را تخریب میکند.
انسان وقتی با زمان یکی میشود که حال, گذشته و آینده را در هم تنیده ببیند و هم اکنون را به عنوان نقطهای که گذشته و آینده در آن تلاقی میکنند،درک کند.
راه حل مسأله در توقف مواجهه ذهنی است. قضاوت کردن, تحلیلهای بیمورد کردن, مطالعه کردن زیاد و بکار نبستن آموزهها, خوب و بد کردن، نمونههایی از مواجهه ذهنی با زمان است. در این حالت ما زمان را زیست نمیکنیم. بلکه آن را همانند یک تهدید میبینیم.