ناز لیلی

ناز لیلی

00:27:44

About this episode

#گلهای_رنگارنگ

برنامه شماره 539

#گلپایگانی

#الهه

#طبیب_اصفهانی

#ایرج_دهقان

#عبید_زاکانی

#همای_شیرازی

#حسین_منزوی

#مجید_نجاحی

#امیرناصر_افتتاح

#امیری_فیروزکوهی

#همایون_خرم

#آذر_پژوهش


جفا مکن که جفا رسم دلربایی نیست

جدا مشو که مرا طاقت جدایی نیست

وفا نمودن و برگشتن و جفا کردن

طریق یاری و آیین دلربایی نیست


دلم ز دوری هر بی وفا چرا سوزد

چرا شرار محبت همی مرا سوزد

چه آتشی است جدایی که پاره های دلم

ز هر شراره گرمش جدا جدا سوزد

برای خلق خدا هرچه سوختیم چون شمع

نیافتیم کسی را که بهر ما سوزد


بی دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست

غم دل با که توان گفت که دلداری نیست

شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست

ز آشنایان کهن یار و پرستاری نیست


شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت

به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت

بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید

بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت


غمت در نهانخانه دل نشیند

به نازی که لیلی به محمل نشیند

به دنبال محمل چنان زار گریم

که از گریه ام ناقه در گل نشیند

پی ناقه اش افتم آهسته ترسم

غباری به دامان محمل نشیند

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که برخاست مشکل نشیند


ای غنچه دمیده من یک دهن بخند

خورشید من ستاره من باغ من بخند

افسرده خنده بر لب گل پیش روی تو

ای خرمن شکوفه و گل ای چمن بخند

ای پوی گرم تر از رقص گل برقص

ای خوب روی خوب تر از نسترن بخند

تا خون نور در رگ شبهای من دود

یک لحظه ای سپیده سیمین بدن بخند