.نَقب..شبِ ما، بد فرجام، طولانی، بیمار استشبِ ما در صدد ویرانیستمرگ، همبستر ماستهمزاد است، لالاییستمیخها را زدهاند بر تابوت، در صف اعدامیمبندگان هورمون!، خستگانِ تحمیل!که به تشویق و عتاب تندادیم!از چه باید ترسید؟، کهنهها؟!، زِهوارها؟!خبرت هست زمان بیتاب است؟اُفت و خیزها باید، تا بلوغی آید!قافله، هرلحظه، قصد عزیمت داردبقچهات را آیا، کردهایی هیچ نگاه؟یا تکاندی آیا، خانهی ایمان را؟نکند...