ریچارد داوکینز: از ژن خودخواه تا سامانه های نوظهور-سخنرانی درگروه حلقه دیدگاه نو
10 November 2025

ریچارد داوکینز: از ژن خودخواه تا سامانه های نوظهور-سخنرانی درگروه حلقه دیدگاه نو

Houshivar Podcast

About

در این سخنرانی، سیر تحول نگاه زیست‌شناسی فرگشتی از دیدگاه ژن‌محور ریچارد داوکینز تا رویکرد سامانه‌ای و چندسطحی فیلیپ بال. همچنین ارتباط میان علم، معنا، و نقد باور دینی در پرتو آثار مهمی چون The Selfish Gene، The Genetic Book of the Dead، How Life Works و The God Delusion تحلیل شد.

 ۱. «ژن خودخواه» و تغییر زاویه‌ی دید در تکامل

کتاب The Selfish Gene در ۱۹۷۶ نقطه‌ی عطفی در فهم تکامل بود.
در آن، داوکینز استدلال می‌کند که واحد اصلی انتخاب طبیعی، ژن است، نه فرد یا گونه.
بدن‌ها، رفتارها و حتی همکاری‌های اجتماعی در نهایت سازوکارهایی برای بقای ژن‌ها هستند.

اما فراتر از مفهوم علمی، این نگاه تصویری تازه از زندگی ارائه می‌کند: حیات، شبکه‌ای از اطلاعات است که در گذر زمان، خود را از طریق بدن‌ها و گونه‌ها بازتولید می‌کند. همین ایده، بعداً در کتاب‌های دیگر او مانند The Extended Phenotype گسترش یافت و زمینه‌ گفت‌وگوی گسترده‌ای میان زیست‌شناسی، فلسفه و نظریه‌ی اطلاعات فراهم آورد.

 ۲. «کتاب ژنتیکی مردگان»: ژن به‌عنوان حافظه‌ی زمین

در اثر متأخر داوکینز، The Genetic Book of the Dead، ژن‌ها دیگر صرفاً بازیگران رقابت نیستند، بلکه خاطره‌ی تکامل زمین به شمار می‌آیند. ژنوم هر موجود زنده، نوعی آرشیو از محیط و شرایط زیستی نیاکانش است؛ بنابراین مطالعه‌ی DNA نه‌تنها زیست‌شناسی امروز، بلکه تاریخ فرگشتی زمین را آشکار می‌کند. ایده‌ی مرکزی این بخش آن است که حیات، تاریخ را در خود حمل می‌کند.
ژن‌ها کتابخانه‌ای از جهان‌های گذشته‌اند و طبیعت، خواننده‌ی بی‌وقفه‌ی آن‌هاست.

۳. «چگونه زندگی کار می‌کند»: بازگشت از تقلیل‌گرایی به شبکه

فیلیپ بال در کتاب How Life Works نقدی بنیادی به تقلیل‌گرایی ژن‌محور ارائه می‌کند.
او بر این باور است که زندگی را نمی‌توان فقط از پایین به بالا، با تمرکز بر ژن و مولکول فهمید.
حیات محصول ظهور (emergence) از تعامل میان سطوح گوناگون — ژن، سلول، بافت، بدن و محیط — است. در این رویکرد، سلول‌ها نه ماشین‌هایی برنامه‌نویسی‌شده، بلکه سامانه‌هایی پویا و خودتنظیم‌اند. جهان زنده از بازخورد میان اجزا ساخته می‌شود؛ همان‌گونه که هوش، آگاهی و پیچیدگی از هم‌کنشی میان نورون‌ها برمی‌خیزند. این دیدگاه، زیست‌شناسی را از نگاه مکانیکی قرن بیستم به سوی زیست‌شناسی شبکه‌ای و پویا سوق می‌دهد — جایی که «نظم» نه از طرح بیرونی، بلکه از تعامل درونیِ اجزا پدید می‌آید.

 ۴. «توهم خدا»: علم در برابر متافیزیک

بخش پایانی به نقد داوکینز از باور دینی اختصاص دارد؛ کتاب The God Delusion که در آن می‌گوید:

«ما برای توضیح جهان نیازی به فرض خدا نداریم.»

در این چارچوب، دین دیگر منبع تبیین پدیده‌ها نیست، زیرا فیزیک و زیست‌شناسی می‌توانند پیدایش جهان، حیات و ذهن را توضیح دهند. به‌جای آن، علم جایگاه «حیرت» را از ماوراء به خودِ طبیعت بازگردانده است: رنگین‌کمان، سلول، و کهکشان، هرکدام معجزه‌هایی طبیعی‌اند.

در این نگاه، خدا از یک فاعلِ بیرونی به استعاره‌ای برای نظم و زیباییِ درون طبیعت فروکاسته می‌شود.
جهان، خودبسنده است و معنا در درون آن ساخته می‌شود، نه از بیرون تحمیل.

جهان، دیگر نیازی به فرضیه‌ی آسمانی ندارد تا زیبا و معنادار باشد. زیبایی در خودِ سازوکارهای طبیعی نهفته است — در ژنی که می‌نویسد، در سلولی که می‌اندیشد، در ذهنی که می‌پرسد.

علم امروز همان کاری را با جهان می‌کند که روزی اسطوره با انسان کرد:
او را از ترس رها می‌کند، اما شگفتی را حفظ می‌کند.

Send us a text

Support the show