
بذار یک تصویر بسازیم.
فرض کن دختری ۲۴ سالهای هستی که تازه کار پیدا کردی، برنامه داشتی برای سفر، برای عشق، برای پیشرفت. یهو یک روز مادرت مریض میشه. یا پدرت سکته میکنه. یا خانوادهات طلاق میگیرن. همه چیز در چند هفته میریزه به هم.
تو میمونی و یک عالمه مسئولیت.
باید بری کار کنی. باید پول دربیاری. باید مراقب باشی. باید قوی باشی.
اما در درونت، یک صدای کوچیک مدام میگه: «این حق من نبود.»
از نگاه روانشناسی، اینجا ما وارد فاز سوگ پیچیده میشیم. سوگی نه فقط برای از دست دادن یک عزیز، بلکه برای از دست دادن زندگیای که فکر میکردیم حقمونه.
از نگاه مدیریت و مارکتینگ در فشن، این شرایط مثل یک برندیه که ناگهان بازارشو از دست میده. همهچی رو از صفر باید بازتعریف کنه. منابعش کمتر شده، ولی توقعات ازش بالاست. برندهایی که دوام میارن، اونایی هستن که بپذیرن شرایط عوض شده، و خودشونو دوباره بسازن.